z554mf و پایان سال تحصیلی91-90

سلام امیدوام که حالتون خوب باشه. امروز بعد مدتهاست که میخوام یه ماجرای دیگه و به عبارتی یه سال تحصیلی دیگه که برای من و هم گروهی هام گذشت رو از زبون نویسنده و طنزپرداز گروهمون یگانه براتون بنویسم البته با هزار بدبختی چون صفحه کلیدم خرابه باید با موس بنویسم خوب دیگه بیشتر از این منتظرتون نمیزارم: 

سلام بچه ها بازم من و نوشته های من؛

راستش ایندفعه نمیدونم از کجا شروع کنم چون مدتیه که از پایان مدرسه ها گذشته البته مدت کوتاهیه ولی برای ما تا الانشم طولانی بوده. من دوست داشتم که به محض اینکه امتحانامون تموم شد دور هم جمع بشیمو یه خداحافظی سه ماهه تابستونی باهم بکنیم ولی خوب به دلایلی که دلیلشو دقیقا هیچ کدوممون نمیدونیم طول کشید تا دور هم جمع بشیم ولی خوب حالا از این بحث بگذریم بریم سراغ پایان همه چیزهایی که در طول این یکسال بهمون گذشت.

امسال هم مثل دو سال قبلی که ما 6تا باهم یه گروه بودیم گذشت، اگه بدی ها و خوبی ها و اتفاقاتی که بین یکی یکیمون می افتاد رو در طول این سال در نظر بگیریم میبینیم که اونقدراهم که فکر می کنیم بهمون بد نگذشته بازم یه دوران شیرین نوجوانی گذشت. بچه ها حواستون هست که همه بجز ترانه 17ساله ایم؟حالا میتونیم خیلی از کارایی که قبلا آرزوش رو داشتیم و حرفشو میزدیم الان بهشون عمل کنیم؟(به نظر من قبلا هم میشده) دست هممون بازه فقط مونده تصمیم گیری میدونید که امسال هرچی بود گذشت با همه سختی های درسا، اضطراب ها و نگرانی ها، دعواها و شادی ها حتی اختلاف ها. همه اینا تموم شد و سال دیگه آخرین سالی خواهد بود که ما باهمیم. منظورم کل کلاسمون و خودمون 6تاست. از الان به بعد ما فقط روزای خاصی همدیگه رو میبینیم، روزایی که پیش دانشگاهی یا همون سال چهارمیم. پس خداحافظ روزای شیرین، خداحافظ روزایی که هر روز مجبور بودیم بیایم مدرسه. هنوز موقع خداحافظی واقعی نرسیده ولی الان باید یه خداحافظی موقتی کوچیک از هم بکنیم بچه ها این سه ماه دیگه مثل بقیه تابستونای دیگه نیست دیگه تو این سه ماه نمیتونیم قید همه چیزو بزنیمو بریم مسافرت یا کلاسای تفریحی مختلف، دنبال بیکاری، خواب و یا تفریح همه این دوران خیلی وقته که به پایان رسیده مگر اینکه خودمون نخوایم. این سه ماه سرنوشت سازه شاید تو این سه ماه خیلی کم همدیگرو ببینیم تا اول مهر. امیدوارم در طول این مدت خیلی هامون از نمره هامون عبرت گرفته باشیم و ادم بشیم و دیگه اون ادم سربه هوای قبلی نباشیم هرچند میدونم که ما 6تا بیست سالمون هم که بشه باز هم همون شیطونای قبلی باقی میمونیم ولی میدونم که هممون همچنان به اینده ای که خیلی نزدیکه امیدواریم و رویاهایی رو که تو سرمونه رو، داریم سعی می کنیم که به واقعیت تبدیلشون کنیم. اگه گذشته سهل انگاری کردیم دیگه مهم نیست که برگردیمو به پشت سرمون نگاه کنیم الان همه باید به جلومون نگاه کنیم و طوری برنامه ریزی کنیم که هممون همون سال اول وارد دانشگاه بشیم راستی یه چیز دیگه بچه ها مهم نیست که حتما به رویایی که تو ذهنمون داریم برسیم مهم اینه که به اندازه تلاشمون موفق بشیم پس سعی کنیم اونقدر تلاش کنیم تا به رویایی که داریم برسیم. این حرفا حرفای یه دوست هم سن خودتون بود شایدم حرفای دل خودتون، ما6تا همیشه همدیگرو دوست داریم و خواهیم داشت. امیدوارم گذر زمان احساساتی رو که نسبت به هم داریمو خراب نکنه امیدوارم که این سال هم به خوبی وخوشی و با همه خاطرات، بهمون خوب گذشته باشه. حالا وقت این رسیده که همدیگرو بخاطر همه کارای بد یا حرفای ناخواسته و بدی که پشت سر هم زدیم حلال کنیم. حالا چه تولد ترانه چه اول مهر که دوباره همدیگرو میبینیم و دور هم جمع میشیم امیدوارم که درسا روحیتون رو خراب نکنه و همون بامزه های قبلی باقی بمونین.

خداحافظ z554mf

اینا همون حرفایی بودن که هر قسمتیش تو دل یکی ازما میگذشت. ممنونم که همراهیم کردین.  لطفا نظربدین